چندي پيش خبر خروج مهدي هاشمي از کشور شايع شد اما اين شايعه قويا تاييد شد اما ابتدا گفته شد براي سرکشي به مراکز دانشگاه آزاد به خارج کشور بوده اما سپس گفته شد براي تحصيل بوده و تا مدرک دکترا اين حضور ادامه خواهد داشت . در اين کش و قوس ها از گوشه کنار خبرهايي مبني بر حکم دستگيري و يا جلب فرزندان هاشمي به گوش ميرسيد اما در حد شايعه باقي ماندند تا چند روز پيش که علنا چنين موضوعي اعلام شد و گفته شد در صورت بازگشت مهدي هاشمي دستگير ميشود و همچنين گفته شد که اين دفعه ديگه حکم جلب واقعي است . حالا آقاي مهدي هاشمي پس از مدتها از حصن و حصار بيرون آمده اند و تهديد به افشاگري کرده اند به چه علت؟ به علت اينکه شايد دستگيري ايشون علني شده يا اينکه قضيه به جاهاي باريک کشيده موضوع اينجا جالب ميشود که کروبي مدتي پس از انتخابات ننگين رياست جمهوري پرده از اعمال ننگين رژيم در نامه اي محرمانه برداشت اما آقاي هاشمي خم به ابرو نياورده و عکس العملي نشان ندادند که شيخ اصلاحات مجبور به افشاي نامه خود شد بازهم خبري از اکبر هاشمي رفسنجاني نشد. پس از آن بارها خبرهاي موثق و تاييد شده از کشور خارج شدند و وقوع هر نوع شکنجه را که به ذهن ميرسيد تاييد کردند بازهم از اکبر هاشمي رفسنجاني خبري نشد . اين قضايا گذشت تا بازهم نامه اي از زندان به بيت مراجع و خطاب به آنان ارسال شد و پرده از شکنجه ها و سناريوسازي هاي نظام ولايت فقيه اخباري به بيرون درز کرد بازهم از اکبر هاشمي رفسنجاني خبري نشد اما پس از گذشت کمتر از چند روز مهدي هاشمي قطعا با اشاره هاشمي بزرگ اقدام به تهديد به افشاگري کرده است در اينجا ذره اي از احساسات يک روحاني و يک مدعي اسلام و يک مسئول بلند پايه کشور را نسبت به وضعيت جوانان و افراد جامعه خويش در زندان و حساسيت نسبت به تنها يک حکم جلب نسبت به افراد خانواده اش مي بينيد
به اميد آنروز که در نظام بعدي تمامي مسئولان همه افراد مملکت خود را همچون فرزند خود جگر گوشه خويش بداند و نسبت به تک تک مشکلات و درد و رنج آنها دلسوز باشند
به اميد آنروز که در نظام بعدي تمامي مسئولان همه افراد مملکت خود را همچون فرزند خود جگر گوشه خويش بداند و نسبت به تک تک مشکلات و درد و رنج آنها دلسوز باشند
با درود
پاسخحذفاقای مهدی هاشمی شما که هیچ پدر جنابعالی هم نمی تواند افشا کند مگر دست شما هست. پدر شما هم یکبار این بلف را ماه پیش زد. خودتان از ما واقف تر هستید فراماسیون دیگر نیازی در زمان کنونی به استادان اعظم لژ "اسد ابادی" مانند پدر شما و اقای مهدوی کنی و اقای ناطق نوری ندارد. اکنون اگاهی مردم در دورانی است که برای کنترل مردم ایران به بازوی زور احتیاج دارند و لژ "حجتیه" به استاد اعظمی مصباح یزدی و جنتی سپاه و بسیج را برای مدتی است که کنترل کرده. زمانی که لژ شما ها مشغول کنترل مالی بود. و اکنون شما دستمال توالت یکبار مصرف هستید. و ان پیامی را هم که حدود 20 روز پیش از مرکز لندن دادی به پدر و پدر جنابعالی نیز چرخشی 180 درجه از میانگیری زد. ولی لژ لندن تصمیم خود را گرفته و شانس اوردید در خارج هستید وگرنه در ایران بلای سعید امامی را به سرتان می اوردند. تاریخ را خوب نخواندید مشغول جپاول اموال مردم بودید. یک واقع تاریخی برایتان میگویم: دکتر منوچهر اقبال از نخست وزیران پیشن شاه، استاد اعظم لژ "بزرگ ایران" بود. پس از نخست وزیری ریاست نفت ایرن را داشت و اقای هویدا از لژ نوین "لژ پهلوی" نخست وزیر بود. بنا به دلایلی دکتر اقبال بایستی میرفت. اقای هویدا شخصا به منزل وی رفته و استعفانامه وی را به او میدهد. وقتی هویدا بر میگردد یکساعت بیشتر طول نیمیکشد که اقای اقبال فیزکی "حذف سکته ای" کرده بودند. درود به دکتر مصدق و دکتر فاطمی و میرحسین ها که از کار بر کنار شدند ولی خودرانفروختند.
با سپاس
مزدک
سلام. به گمانم حالا موقعیتی پیش آمده است و کارد تا بدانجا در استخوان فرو رفته است که لازم است خودسانسوری و محافظه کاری را کنار بگذاریم و قبول کنیم که امثال احمدی نژاد در آستین هاشمی بزرگ شدند فضای بسته و اختناق شدید اممروز نتیجه رفتار دیروز هاشمی است. باید نوشت و من نوشته شما را تحسین می کنم. http://mmmirhoseyn1.blogspot.com/2010/04/blog-post_12.html
پاسخحذف